هل جزاء الاحسان الا الاحسان

طول تاريخ خصوصاً در دهه هاي اخير به زن ظلم كرده و هميشه اين مرد است كه ظلم مي كند و ظلمش همه جانبه است. حال با توجه به همه اين تبليغات كه ريشه هايش غرب است يعني زن در موضع خاص خودش قرار گيرد و مرد هم همچنين. ما مي بينيم كه ثمره اين اعتدال در شرايطي كه به صورت بنيانها و پايه ها در دو نمود حداگانه بر حسب تكليف قرار گيرند نه تنها مزاحمتي با هم نخواهند داشت، بلكه بر اساس سنتهاي الهي دو عالم به رشد يكديگر كمك نيز خواهند كرد. به همين دليل يكي از انحرافات جديدي كه ممكن است در بحثها به وجود‌آيد اين است كه حالا بياييم و تقابل بين خانواده را مطرح كنيم. در صورتي كه اگر همه چيز را به شاخص محوري عدل برگردانيم و بتوانيم اين شاخص را به عنوان مبنا قرار دهيم،نه به خانواده لطمه اي وارد خواهد شد و نه به حركتهاي زنان. در اوايل شكل گيري انقلاب بحث حق طلاق، تساوي حقوق، سربازي رفتن مردان و زنان و ساير مباحث بي بنيان از اين قبيل مطرح بود كه امام راحل با قاطعيت ، مقابل آن ايستادند و مقدمه مخالفتها هم پايه انقلاب و قيام بعدي مردم عليه رژيم ستمشاهي شد. از اين تاريخ به بعد رژيم طاغوت لطمه زيادي از امام خورد. بعد از انقلاب هم بحثهايي چون حجاب، رنگ چادر، ارث، حضانت، ديه، رئيس جمهوري شدن زنان، وزارت و حتي ولايت و حكومت زنان مطرح مي شود. اين بحثها رد پاي خود را تا خارج از مرزهاي ما هم كشيده است.

در سفر به بوسني، خبرنگار بوسنيايي نشريه ليليان در مصاحبه اي از يكي از بانوان ايراني پرسيدند كه تعداد نمايندگان زن در مجلس چقدر است، ايشان جواب داد: براي ما تعداد مهم نيست اصل تأثير است. براي مردم هم همينطور است و اگر زنان با تأثير وارد مجلس شوند ما آن وقت افتخار مي كنيم، اما اگر 50 نفر به عنوان سياهي لشكر وارد مجلس شوند هرگز افتخار نخواهيم كرد. مهم كيفيت و نوع برخورد اين زنان در مجلس است و تعداد زياد بودن تأثير گذاري اهميتي ندارد البته در مورد مردان هم همينطور است. ترديدي نيست كه پرداختن به الگوي زهرايي مشقت دارد و تصميم درست و جدي مي خواهد .

درست، از اين باب كه ما حضرت ز هرا (س) را نبايد خلاصه كنيم به عنوان الگوي برتر زنان بلكه ايشان راه وجود همه بشريت را تهذيب كرد. در طول سالهاي انقلاب و دفاع مقدس شاهد بوده ايم كه صحنه هاي جنگ وعمليات مختلف با رمز يازهرا! بركت و نور خودش را گرفته و مي گيرد كه اين نشان دهنده اقتداي جامعه اسلامي به ساحت وجودي حضرت زهرا (س) است. اما وجه جدي آن، اين است كه ببينيم آيا تكليفي كه براي الگوگيري از حضرت زهرا (س) در مورد زنان داشته ايم در اين تكليف موفق بوده ايم كه حالا  ميخواهيم در مورد الگوي عمومي آن هم صحبت كنيم. آيا كار ما زنان با حضرت زهرا تمام شد كه گردهمايي زنان اعلام مي كنند كه حضرت زهرا (س) الگوي مردان نيز هست!. جامعه مردان ما به هر صورت در موردحضرت زهرا (س) رويكرد و الگوگيري بهتري داشته است ، چون برادران ما در پرتو اين نام وارد ميدان جهاد و مبارزه شده اند، اما زنان چه؟ زنان از كدام آب و رنگ زيبا و زيور و رفاه آسايش خود در راه آن حضرت گذشته اند؟ به راستي چقدر از دغدغه هاي ولايي حضرت زهرا (س) دغدغه امروزي عموم زنان ما و دست اندركاران امور زنان كشور است؟

استكبار براي حذف و سست نمودن سيستم آموزشي، در جهت محو چهره باطني حجاب در زنان مسلمان، كار گسترده اي كرد تا جايي كه پس از ضعيف شدن بنيه آموزشي – معنوي زنان محجبه در دفاع از فرهنگ حجاب، حجاب را به عنوان عقب افتادگي فكري و ذهني زن مسلمان جلوه داد. براي تثبيت اين باور تبليغات گسترده اي تدارك ديد بايد دانست نطفه اين تفكر بر سستي جامعه اسلامي نهاده شده بود و استعمار فقط آموزشي صحيح و رشد فرهنگ حجاب تنها به حفظ ظاهري آن مطابق جلوه گيريهاي عرف كشاندند. قدرت فكري و بالندگي زن را در مقابل تهاجم فرهنگي كاهش و در حد عرف قرار دادند و براي بكارگيري نيروي بالقوه او و رشد تعقلش، تلاش نكردند. در حالي كه حجاب ملاك عقل عملي زن مسلمان و ملاك اثبات زمينه هاي رشد فرهنگي – فكري اوست و مسلماً جامعه بايد در آينده در قبال كوتاهيهاي خود نسبت به اين منبع غني فكري – فرهنگي ، پاسخگو باشد.

در روايتي از امام صادق (ع) در اين زمينه پس از طرح و اثبات محاسني خلقت زن و مرد و يكساني هويت و حقيقت وجودي زن و مرد ، به رسالت زن و ضرورت گسترش آگاهي او از تعاليم ديني مي پردازد و اين امر را تعهد تاريخي انسان و مهر تمامي زنان قرار مي دهد تا مرد بداند كه زن امانت الهي است و شيوه امانتداري را بايد به همراه ضمانت آموزش تعاليم ديني پاس دارد. پس آدم (ع) گفت: اي پروردگارم حوا را از تو خواستگاري مي كنم پس رضايتت به اين امر چگونه است؟ خداي عزوجل فرمود: رضايت من اين است كه تو تعاليم ديني را به او بياموزي. پس گفت: خداوندا اين امر از جانب تو بر من است اگر ميخواهي وظيفه من باشد اگر مي خواهي از جانب تو اين امر بر عهده و گردن من باشد. پس خداي عزوجل فرمود: اين امر بر تو است و او را به تزويج تو در آورده ام. متأسفانه از نظام آموزش ديني براي اين مهم برنامه ريزي نشده است و براي دستيابي به تفّقه زنان براي پاسخگويي به نيازهاي آنان بسيار فاصله دارد. مراكز ديني نيز عموماً به تبليغات و گسترش آگاهي عمومي در سطح عامه مي پردازد. از تشويق و ترغيب و ايجاد انگيزه به همراه تدارك نظام آموزشي بالنده حداقل در جهت اجتهاد در مسائل زنان – كوتاهي مي كنند. در صورتي كه سهم مهمي از فرهنگ ديني بر دوش زنان قرار دارد و زنان تا به امروز از ايفاي آن سربلند بيرون آمده اند. اما بايد گفت: هل جزاء الاحسان الا الاحسان آيا پاداش در برابر احسان جز احسان است؟

 

ریشه

خانم!                                                

رود به خواب،

دو چشم از خیال او؟

هیهات!

بود صبور                                                                    

دل اندر فراق او؟

حاشاک!

بایدش به نظاره بنشینیم،

جمال جمیلش را،

چه کنم؟گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد،چه کند،

کز پی درمان نرود

زودا مرا بازگوی که:

«او» ، کجاست بارگاهش؟!

«فاطمه» را می گویم.

دخترم !

عود افروخته ای بود که آرام بسوخت!

یعنی چه؟!

یعنی:

همه از سوی خدا آمده ایم،باز هم

رهسپر کوی خداییم همه!.

خانم!

هیچ فهم نتوانم نمودن!

دخترم!

او را نمیگویی مگر؟

هموکه شامش بُدی دلگیر،

همه صبحش بُدی دلتنگ!

پشت سر را می دید،

دشت تا دشت،

غم و غربت و سرگردانی!

پیش رو می دید،کوه تا کوه،

پریشانی و بی سامانی

سینه اش سنگین بود،

قوّت آه نداشت

جز غم و رنج توانکاه نداشت،

نه ، همان فاطمه را می گویی؟!!

دخترم !

او رفت ، «خاموش»!

یعنی که رخت بربست !

زندگانی را درنوشت!

جامه تن را بگذاشت!

خانم!

ضریحش کجاست؟!

مزارش کجاست؟!

دخترم!

پوشیده است !

نا پیداست!

پنهان است!

پنهان؟!چرا؟!

دخترم!

مگر نه آن است که،گنجها،همه ناپیدایند!

از این هم که بگذریم،گفتمت:

اگر نبود «او»،

«پیامبر» نبود،

و نه «علی»

و نه «هستی»!

یعنی که او«ریشه»را مانند است،

و ریشه ها مگر نه آنست که همه«پنهان»اند؟

و بایدشان بود نیز.

دخترم!

از یک بوته گل،چه توانی دید؟!

چه توانم دید؟!معلوم است،

«ساقه»ها را،

«برگ»ها را،

«گل»ها را!

و دیگر چه؟!

و دیگر؟! هیچ!

هیچ؟!

آری،یکی چیز دیگر نیز باشد

اما نتوانم دید!

و آن؟!

«ریشه» است.

و همان «ریشه»،دخترم!

اگر نمی بود، نه «ساقه»ها را خبری می بود،

و نه «برگ«ها را،

و نه «گُل»ها !

که اینان همه هر چه دارند،

از آن دارند،

از همان ناپیدا،

همان «ریشه» !!!!

مهدی سهیلی

دیدگاههای فاطمه (س) در مورد ...

موفقیت فاطمه (س) در مسیر مادی که باید سرمشقی برای زنان جهان باشد مرهون دیدگاهی است که این بانوی بزرگ اسلامی با استفاده از اندیشه اسلامی برای خود پدید آورده و اتخاذ کرده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می کنیم:

1. در مورد خانواده:خانواده از دیدگاه فاطمه(س)کانونی مقدس است و میزان قداست آن بحدی است که او دوست دارد تمام مدت عمر و اوقات خود را در آن بگذراند و آن را سنگری محکم در جبهه کارزار جهانی بسازد.همه چیز از خانواده آغاز می گردد،حتی سعادت یا بدبختی یک ملت در خانواده رقم می خورد و عزّت و سعادت جامعه از آنجا منشأ میگیرد. همچنین اگر با دیدی وسیعتر نگریسته شود جنگها و صلحها در محیط و جو خانواده تکوّن می یابد.و در آنجاست که کودکان ، یعنی پدران فردای بشر درسها می آموزند . بدین سان اگر بنای رشدی در جامعه است آغاز آن باید از خانواده باشد.

فاطمه (س) به کانون خانوادگی دل بسته است ، آنچنانکه وقتی مسأله تقسیم کار را پدرش با او مطرح می کند و معلوم می شود که او باید در کانون خانواده به امور داخلی آن بپردازد ، خدای را سپاس می گزارد ، و به گرمی و سر و سامان دادن خانواده می پردازد و آن را چون کارگاهی برای تربیت رهبری قرار می دهد.

2. در مورد فرزند:فاطمه(س) درباره فرزند این تصور و اندیشه را دارد که امانتهای خداوند در دست پدر و مادرند و والدین در برابر حفظ و رشد این امانت مسئولند.او فرزند را بعنوان کالایی بی ارزش نمی شناسد که او را بدست دایه سپارد بلکه آنها را وجودهائی ارزنده و در خور احترام وکرامت ذاتی می شناسد که باید شخص مادر امر رسیدگی آنها را بعهده بگیرد. او فرزندداری را شأن کوچکی نمی دانست که امر اداره آنها را به دیگران واگذارد . و یا با احساس حقارت از بچه داری بدنبال مشاغل پر سر و صدای بیرون رود . او خانه را مرکز انسان سازی می شناسد و فرزندان را ثمره باغ وجود که در خور هرگونه اعتنا هستند.

او این احساس را درباره فرزندان خود بیشتر دارد از آن بابت که از زبان پیامبر شنیده است خداوند ذرّیه پیامبران را در صلب من پیامبر قرار داده ولی نسل مرا در صلب علی (ع) ، پس من پدر اولاد فاطمه ام.

3.در مورد تربیت:فاطمه (ع) امر تربیت را امری تحول انگیز ، سازنده ، نجات ده بشر از خطرات و عوارض می شناسد.او می داند که رمز پیشرفت و انحطاط فرد و جامعه در سایه تربیت قابل خلاصه شدن است.جامعه ای پیشرفته است که تربیت آن پیشرفته باشد و قومی منحط به حساب می آیند که تربیت آنها منحط باشد هم او معتقد است که این مادرانند که زمینه را برای بهشتی شدن فرزندان فراهم  میسازند .(الجنة تحت اقدام الامهات) و طبعاً رمز جهنمی شدن ، انحطاط و انحراف فرد و جامعه و هم در سایه تربیت و مخصوصاً تربیت مادران است.این حقیقتی است که ما پایه های رشد و انحراف را درسایه تربیتهای صواب و یا انحراف آمیز بدانیم ...

فاطمه (س)  این دیدگاه را درباره تربیت دارد : که غفلت از  آن  موجب    صدمه ای عظیم برای فرد و جامعه است و صدماتی غیر قابل جبران را در پی دارد ، بویژه در دوران خردسالی که کودک همانند شاخه تری قابل انعطاف است. بدین نظر او خود را وقف زندگی فرزندان و سازندگی و تربیت آنها می کند. همچنین او سخن پدر را به یاد دارد که فرموده بود:"اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم"(فرزندان خود را بزرگ بشمارید و آنها را نیکو تربیت کنید) . و میداند نوع ادب و تربیت آنها مسئولیت آور است."ادّبوا اولادکم فانّکم مسئولون"

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

((خیرٌ نسائکم الطفهن بازواجهنّ و ارحمّهنّ باولادهنّ))

بهترین زنان شما کسانی هستندکه با همسرانشان لطیفتر و مهربانتر و به فرزندان خود رحیم تر باشند.

نیاز زنان ما

زنان ما نیاز دارند دریابند چگونه باید پیوندی بین عبادت و لذت ایجاد کرد و چگونه در عین حضور اجتماعی باید به پوشش و عفاف خود عنایت داشت و چگونه می توان در جو زمانی نامناسب هدف و هویت خویش را فراموش نکرد.

جامعه زنان ما باید دریابند که ارزش تلاش مبارزاتی فاطمه علیهاالسلام کمتر از ارزش صلح حسن (ع) و کمتر از قیام حسین(ع) نیست و اگر تصویری در اذهان خلاف چنین باور است بدان خاطر است که هنوز ما در فاطمه شناسی ضعیفیم و هنوز ما را توان ارزیابی و تحلیل و مقایسه و بررسی ریشه ها و عوامل پدیدآورنده یک نهضت و حرکت نیست.

در عین وجود نارسائی های این چنین،و با مواجهه با مشکلات و دشواریهائی که ما را در رساندن پیام فاطمه (س) و مکتب او در عرصه ملی و بین المللی است ، ما با سد راهها و حایل سازیهای متعددی مواجهیم که از جمله آنها بمباران تبلیغاتی دشمنان اسلام است،تبلیغاتی که خصم درباره آن از سالهای سال قبل ، بویژه پس از جنگهای صلیبی درباره آن حساب شده برنامه ریزی کرده است.

برنامه ریزیها به گونه ای بوده است که در آن حذف نام فاطمه(س)از صحنه های علم و عمل مطرح و موردنظر بوده است.در دانشکده های معارف و الهیات جهان و در محافلی که از خدمت ناچیز زن در عرصه جهان یاد می شود از فاطمه(س) دختر پیامبر اسم و خبری نیست و اگر هم باشد به گونه ای مبهم و مسخ شده است.

ما امروز با دنیایی مواجه هستیم که از جرقه زنان غربی نورافکن هایی ساخته اند و از زنی بنام ژاندارک بتی پدید آورده اند و کوشیدند تا حماسه سازی و شورآفرینی ها ، نام و یاد آن را زنده داشته و محبت آنها را در دل بیفکنند؛ در قبال چنین وضعی در دنیای اسلام چه خبر است؟ از فاطمه (س)چه سخنی در میان است؟ از زینب و کلثوم و ...چه حرف و بحث مطلبی؟

اعتقاد ما این است تلاشی کامل و همه جانبه برای شناخت (س) و ابعاد حیات او لازم است ، کاری که دیگران آن را عرضه و ارائه کرده و بیش و کم از عهده آن برآمده اند. اما آنچه مهم است بیرون آوردن جنبه های حیات فاطمه(س) از صورت تاریخی و قرار دادن آن در مقابل یک مکتب است .

باید خطوط فکری فاطمه(س)را زا لابلای تاریخ ، از احادیث و سخنان حضرات معصومین،از گفته ها و سروده ها و مواضع او استخراج کرد و به صورت یک طرح و یک دستورالعمل درآورد تا زنان ما بدانند چگونه باید عمل کرده و در شرایط گوناگون چگونه باید موضع بگیرند.

گام به گام زندگی را باید مورد بررسی و تحلیل قرار داد و یافته ها را به صورت درس عرضه کرد . این واقعاً جای تأسف است که با وجود این همه مجالس و فاطمیه ها و عزاداری ها تلاش گویندگان و سرایندگان متوجه برانگیختن عواطف و گریستن و گریاندن باشد.این خواسته معقول برای همه دوستداران فاطمه(س) است که بدانند برای چگونه فردی گریه می کنند و چرا؟فاطمه (س) برای بشریت چه ره آورد ارزنده ای داشت که اینک برای فقدانش آنهمه اشک بریزیم...... 

اللهم عجل لولیک الفرج

                  اعیاد شعبانیه مبارک

آقاجان دلم تنگ است؛آنقدر که با واژه ها مجاب نمی شوم.دانه دانه غرورم را غبار حقارت دنیایی پوشانده است و اگرچه متن دردلهایم بلند است ولی من سکوت می کنم.احساس کسی را دارم که دستهای خاک تسخیرش کرده است و چشم به راه منجی سبزی است که بال شکسته اش را آسمان باشد!

ای نبض منظم عدالت ! این زخمهای سرشار از غرور ، واژه واژه درد را به امید مرهم دستان تو در  گلو خفه کرده اند و من ... تمام تاولهای انتظارم را به ظهور تو و بانگ الله اکبرت در محراب  مسجدالاقصـی دوخته ام،محرابی که اعجاز رسول دردهای بشری است.

ای سخامت هر روزه زمین! تو در محراب به نماز خواهی ایستاد و تمام پروانه ها به ظهور سبز تو  اقتدا  میکنند، به خونخواهی تمام لاله های پرپر!

سوار سبز پوش آرزوها! فقط خدا می داند که در آن روز ، چه آرامشی مهمان قلبهای پریشان خواهد بود؛قلبهایی که در حسرت یک قطره عدل تب کرده اند و روحهایی همه بغض آلود و عطشناک!

تو دو رکعت عشق به جا می آوری و درست در قنوت عارفانه ات، جهان از ظلمات پلیدی و فساد رها میشود و خورشید عدالت در دستان تو طلوع میکند.

راستی ... هیچ میدانی؟

طلوع خورشید،در قنوت تو زیباتر است!!

مقدمه

حضور فرصتی است برای بیان حقایق و مطالبی که در لابلای صفحات روزگار کمتر مطرح گردیده است.

زنان در عرصه های مختلف زندگی همواره تأثیر گذار و طریق ساز بوده اند. لیکن قبول این باور هنوز به راحتی امکان پذیر نیست .

رد پا و اثر گامهای استوار زنان در تاریخ اسلام و در عرصه های مختلف ادب،فرهنگ،هنر و سیاست با اندک تأملی قابل رؤیت است .

و در این میان زنانی همچون حضرت زهرا (س) به عنوان الگوی تاریخی و اسوۀ پاکی ، صبر ، استقامت و درایت در کلیه صحنه های مختلف زندگی مطرح می باشد .

این وبلاگ فرصتی است جهت تأمل در حضور .....

به امید روزی که تمامی زنان ایرانی و مسلمان با تأسی از سیرۀ نبوی و سنت اهل بیت و کلام ائمه اطهار (علیهم السلام) در کلیه عرصه های زندگی موفق و پویا عمل نمایند.

به امید آن روز...

دین از هویت زنانه می گوید

می گویند تفاوت جنسی یعنی برداشتی که فرد از خودش بعنوان مرد یا زن دارد . جامعه شناسان می گویند باور یک فرد نسبت به خودش مقوله ای فرهنگی است که در اجتماع شکل می گیرد.پس برداشت هر فرد از جنس خود، تحت تأثیر عوامل اجتماعی است؛بنابراین جنسیت سیال است اما اگر ما از واقعیت وجود زن و مرد بپرسیم نه تصور آنها از خودشان ، نتیجه متفاوت خواهد بود.مرد چیست؟زن چیست؟ ما کاری به برداشت انسان از خودش نداریم.واقعیت را می خواهیم.

آیا میتوانیم از گزاره هایی که توصیه می کنند یا حکم میدهند و بین زن و مرد در این گونه احکام تفاوت قائل می شوند، به توصیفی از واقعیت زن و مرد و تفاوت آنها دست یافت؟...

اگر این تفاوت طبیعی را بپذیریم و مسلمان باشیم ، خداوند را علاوه بر خالق ،مدبر و حکیم میدانیم که از تفاوت در خلقت زن و مرد هدفی داشته بنابراین نمیتوانیم بر روی این تفاوت چشم ببنیدیم و آن را دربرنامه ریزی های اجتماعی به حساب نیاوریم و برای این دوجنس از انسان برنامه های مشابه بریزیم. خداند متناسب با تفاوتهایی که خلق کرده سیستم تربیتی و حقوقی مناسب را نیز ارائه داده است.هدف خلقت زن و مرد یکسان ذکر شده اما مسیر رسیدن به هدف ضرورتاً یکی نیست.

مادر،مقوله ای اجتماعی است. میگویند زایمان طبیعی است اما پرورش فرزند یک نقش اجتماعی است که جامعه مرد سالار به زنان تحمیل کرده و با شعارهایی مثل «از دامن زن مرد به معراج میرود» سعی می کند آنها را در خانه بنشاند تا عرصه عمومی و قدرت سیاسی اقتصادی برای مردان انحصاری شود . حال اگر درک صحیحی از هویت زنانه نباشد چه اختلالاتی رخ میدهد : نقش های زنانه مقبول واقع نمی شود ، توانمندسازی زنان در این نقش ها با مشکل روبرو می شود. حمایتی که باید از سوی همگان به ویژه مردان دریافت شود ، اتفاق نمی افتد .نشاط و کارآمدی افراد در نقش های طبیعی و پذیرش نقش های تحمیلی جنس دیگر ، پایین می آید و ظرفیت های  جنسیتی در خانواده و جامعه خالی می ماند. 

در سوم شعبان المعظم افلاکیان نغمه میلادحسین (ع) را سرودند

وخاکیان غبار غم ازدلها روبیدند

در سالروز میلاد سبز سید الشهدا سومین ستاره آسمان

ولایت از دل و جان شاد هستیم

زن در سینما

 

حضور جدي و پررنگ زنان در عرصه هاي مختلف هنري به دوران جديد، يعني زماني كه فناوري، چاپ و تكثير را ميسر كرد، تعلق دارد. چاپ آثار هنري، انقلابي در افزايش حضور زن در هنر بود كه با ساير اختراعات مانند راديو، تلويزيون، سينما و غيره امتداد يافت. به موازات اين اختراعات، جنبش هاي فمينيستي و غيرفمينيستي در جوامع غربي پديد آمدند و نظريه هايي در خصوص اعاده حقوق زن شكل گرفت كه تصوير دگرگونه اي را در ذهن بشر ايجاد كرد. پا به پاي تغيير منزلت اجتماعي زن در غرب، منزلت حضور وي در آثار هنري بسيار افت كرد. در قرون جديد كه اروپا همواره ادعاي اعاده حقوق زن را يدك مي كشيده است، چنان تصوير و منزلتي را از زن شاهديم كه نه تنها تامين كننده حقوق او نيست، بلكه تبديل كننده شخصيت انساني به شخصيت جنسي و به بازي گرفتن انسانيت و معنويت زن بوده است.
در جهان سرمايه داري امروز تبديل زن به يك كالاي فريباي تجاري و يا بهتر بگوييم يك چاشني خوش طعم كه هر خوراكي را به مشتري غالب مي كند، فاجعه اي است كه زيرگوش نظريه پردازان دفاع از زن و جنبش هاي اعاده حقوق زنان اتفاق مي افتد. يكي از خصوصيات ذاتي و محوري سرمايه داري اين است كه ماهيت هر چيز را در چرخه داد و ستد محك مي زند و ارزش هر چيز، حتي معنوي قرين آن را، در ميزان توانايي بازاريابي و جلب مشتري مي داند. در اين ميان زن، هدف درجه اول كمپاني ها و سرمايه داران در فروش بيشتر شده است. نگارنده از بازگفتنش شرم دارد كه در فيلمي نشان داده مي شد طراحان يك كمپاني مي كوشند از نوع خطوط و تناسبات اندام زنان در طراحي خودرو الهام بگيرند.
قبل از انقلاب اسلامي در ايران نيز، رسانه ها با همين شدت و ضعف، چهره اي مخدوش و بي هويت از زن ايراني ارائه مي دادند. زنان يا در نقش وقيحه اي اغواگر يا دختركي معصوم و بي كفايت و يا زني خانه نشين سنتي كه معمولاً بي سواد و متعلق به طبقه پايين اجتماع بود، نشان داده مي شدند.
اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تحولات عظيم سياسي، فرهنگي و اقتصادي، حضور زنان در رسانه ها تعريف جديدي يافت كه علي رغم چالش هاي بسيار تاحدودي توانست جايگاه مناسب تري براي آنان در اين وادي ترسيم كند. ورود مفاهيم ارزشي و تكريم منزلت زن و نقش هاي اجتماعي وي دستمايه بسياري از توليدات رسانه اي قرار گرفت و زنان در اين عرصه با امنيت بيشتر و حضور شايسته تر سعي در ارائه چهره زن ايراني و مسلمان كردند.
رشد كمي و كيفي مشاركت زنان در عرصه هاي فرهنگي و رسانه اي نشان از بستر مناسبي بود كه از دستاوردهاي بي نظير انقلاب فرهنگي محسوب مي شود. ورود زنان به صدا و سيما و فعاليت تحسين برانگيز آنان در اين حوزه ها، توجه اذهان را به پتانسيل موجود و استعدادهاي اين قشر از جامعه معطوف كرد.
امروزه سخن از اينكه سينما، تلويزيون و ساير رسانه هاي تصويري چه نقشي در ساختار فرهنگي جوامع دارند، سخني تكراري است و بايد بيشتر به اين نكته توجه كرد كه سيماي امروز و سيماي اين زمان، كدام فرهنگ را و محتواي برآمده از كدام خاستگاه فكري را به جامعه عرضه مي كنند؟ چه آثاري را در رفتار، خلقيات، پوشش و گويش مردم به جاي مي گذارند؟ اخلاق اسلامي؟ اصالت تقوا؟ خدامحوري و كمال طلبي؟ و يا باورهاي فرهنگ غربي را؟ «زن، در كجاي اين مجموعه قرار گرفته است و به نفع كدام هدف به كار گرفته مي شود؟
امروز اگر بخواهيم به يك تقسيم بندي كلي به لحاظ تصوير ارائه شده از زن در فيلم ها بپردازيم، موارد زير را مي توان درنظر گرفت:

1- فيلم هايي كه به زن نگاه جنسي دارند و تنها از آن به عنوان ابزاري براي جذب مخاطب و ارتقاي جذابيت غربي يك فيلم استفاده مي كنند كه البته نحوه به تصويركشيدن آن در جوامع، با توجه به قوانين و اجتماع متفاوت است.
2- فيلم هايي كه زن را عنصري بي تاثير نشان مي دهند و از زن تصويري خاموش و البته ساكن در جنسيت خود ارائه مي دهند.
3- فيلم هايي كه زن را نه از دريچه جنسي و نه از دريچه جنسيتي نگاه مي كنند. در اين فيلم ها، زن خواستار رهايي از جنسيت خود است و در تلاش براي كسب موفقيت هايي هم پاي مردان.
بررسي حضور زن در رسانه، در يك نگاه تطبيقي، نشان مي دهد بين مجموعه هاي ايراني و خارجي (كه از سيماي ملي نمايش داده مي شود) از منظر علمي اختلاف فاحشي وجود دارد. هرچند ممكن است مجموعه هاي خارجي از فيلترهاي مشخصي هم گذشته باشند و صحنه هاي ناپسند آنها حذف شده باشد، ولي در هر حال در محور زن و رسانه رويكرد معيني به وجود آمده كه با جديت دنبال مي شود.
اين اختلاف گاهي بدان شكل خود را تسري مي دهد كه زن و مردي كه اوقاتي از زندگي خود را صرف ديدن فيلم هاي تلويزيوني و سينمايي (با تصويرهاي غلط از زنان) پر مي كنند، در آنجا نيز تاييدي بر رفتارهاي غلط اجتماعي خود مي يابند و طبيعتاً به جهت الگوسازي خاص سينما، اين رفتارها را طبيعي شمرده و به اين دور باطل ادامه مي دهند. فراموش نكنيم كه سينما و تلويزيون بايد الگوهاي صحيح و مناسب رفتاري را نيز ارائه دهند، نه آنكه تنها به تصوير آنچه كه در جامعه وجود دارد، بسنده كنند. عبوري از واقعيت به سوي حقيقت؛ هرچند كه گاهي سينما و بيشتر سيماي ما به شكل افراطي، به منزه سازي چهره زن نظر دارد، ولي اين گرايش هم به دوري زنان از مسائل ختم مي شود.

جايگاه ويژه حضرت فاطمه زهرا (س) در اسلام به عنوان یک زن

آنچه در اين مختصر مورد بحث است نكاتى در مورد جايگاه ويژه حضرت فاطمه زهرا (س) در اسلام به عنوان يك «زن» است، و از همين رهگذر است كه مى توان به ديدگاه مكتب مترقى و حيات بخش اسلام نسبت به زنان دست يافت، كه قطعاً ديدگاهى جديد و همراه با پايه هاى حقوقى اصيل و قابل ارايه در جهان انديشه و علم امروز مى باشد.
ابتدا لازم است نظرى داشته باشيم به ديدگاه هاى ملل و اقوام مختلف نسبت به زن، سپس مقايسه اى بين آن نظرها و بين ديدگاه اسلام داشته باشيم، تا اين نكته مهم بر همگان روشن شود كه: جايگاه زن در جامعه و آزادى هاى مشروع و معقول آن، و نيز احترام ويژه و فوق العاده اى كه زنان در خانه و جامعه بايد داشته باشند مطلب جديدى نيست كه بعضى ها خود را مبتكر آن مى دانند بلكه اين عين ديدگاه مترقى اسلام است كه پانزده قرن پيش طرح و ارايه شده است و شواهد كافى نيز بر آن دلالت دارد.
اينك بنگريد ديدگاه اقوام و ملل را در ارتباط با جايگاه «زن.»
الف - آفريقا: در آنجا زن حكم كالا و ثروت داشت و خريد و فروش مى شد براى كارهاى سختى چون كشاورزى، شخم زدن و ...
ب - هند: دختران را از پنج سالگى شوهر مى دادند و حقى بر آن ها قايل نبودند.
ج- هند: چون شوهرى از دنيا مى رفت، همسرش را هم با او مى سوزاندند.
د- چين و تبت: براى كاستن از قدرت راه رفتن زنان پاهاى آن ها را در بدو ولادت در قالب آهنين مى نهادند و تا سن پانزده سالگى او را با همان قالب نگه مى داشتند و چون قالب را بر مى داشتند پاها كوچك مانده بود و امكان راه رفتن زياد وجود نداشت.
هـ- يونان: با آن كه يونان را مركز علم و فلسفه و حكمت دانسته اند اما هر زنى كه دو بار دختر مى زاييد در دادگاه محاكمه و جريمه مى نمودند، و اگر براى بار سوم باز هم فرزند دختر به دنيا مى آورد، محكوم به اعدام مى شد !
وـ حجاز: در حجاز و عربستان دختران را زنده به گور مى كردند و اين امرى بسيار عادى و همگانى بود.
قرآن كريم هم در اين امر گواهى داده است كه چون به مردى خبرى مى دادند همسرش دختر زاييده رنگ مى باخت و سياه مى شد و به شدت خشمگين مى گشت، از شدت خجالت از مردم فاصله مى گرفت و آن دختر را به نحوى نابود مى كرد كه شايع ترين كيفيت آن، زنده به گور كردن بود.
ز- جهان امروز: حتى در جهان متمدن امروزى نيز از وجود «زن» به عنوان ابزارى براى خوش گذرانى و شهوت رانى هوسبازان، و وسيله اى براى كسب درآمد بيشتر سرمايه داران، و دستاويزى براى تبليغات اقتصادى و سياسى فرصت طلبان استفاده مى شود، و اين اوج حقارت و ذلت براى زن است نه آزادى و عزت و كرامت!
ح- مشاغل اساسى : طبق آمار جهانى ۱۹۹۴ ميزان اشتغال زنان در مشاغل مهم بدين شرح است.
۱- از ۱۸۴ نفر سفير كشورهاى مختلف در سازمان ملل متحد فقط شش زن سفير هستند.
۲-از ۳۲ آژانس و سازمان تخصصى سازمان ملل متحد، تنها چهار آژانس توسط زنان اداره مى شود.
۳- در سال ۱۹۹۳ فقط شش كشور داراى رييس جمهورى زن بود.
۴- ميانگين نسبت زنان نماينده در پارلمان هاى جهان از ۱۲درصد در سال ۱۹۸۹ به ۱۰ درصد در سال ۱۹۹۳ كاهش يافته است.
۵- سه چهارم زنان ۲۵ سال به بالا در اكثر كشورهاى آفريقايى و آسيايى بى سواد هستند.
۶- دو سوم بى سوادان جهان، زنان هستند.
۷- زنان در مشاغل يكسان با مردان به طور متوسط ۳۰ درصد الى۴۰ درصد كمتر از مردان دستمزد مى گيرند.
و اين ها همه در حالى است كه فرياد جهان امروز در مورد آزادى هايى كه به زنان داده و حقوق متقابل آنان با مردان، گوش فلك را «كر» كرده است و تبليغات فريبنده در اين زمينه غوغايى كاذب را در سطح جهان به راه انداخته، به طورى كه بسيارى غافلانه مى پندارند كه در غرب امروز، بهشت موعود زنان فراهم آمده و آرمان عزتمند زن تحقق يافته است، در حالى كه آنچه واقعيت دارد كاملاً غير از آن است كه در بوق هاى استكبارى و منافع طلبانه القا مى شود.
ما معتقديم كه فقط مكتب اسلام است كه آن گونه كه شايسته و بايسته است بر جايگاه رفيع زن تاكيد نموده و خلقت زن و مرد را يكسان دانسته و با بيان يك كلمه «خلقنا» بر اين امر مهر تاييد زده است: «انا خلقناكم من ذكر و انثى». زن را مانند مرد داراى روح الهى و مسيرى هموار براى ترقى مى داند، به زن حق حيات و مالكيت و عهده دارى مناصب مختلف مى دهد، زن را شريك مرد و عامل بقاى نسل بشرى مى داند.
اگر بخواهيم به صورتى روشن و فهرست وار به ديدگاه اسلام نسبت به زن اشاره كنيم بايد چنين بگوييم كه محورهاى مختلفى مورد توجه شارع مقدس اسلام مى باشد كه بدين شرح است:
۱- خداوند خواست ارزش زن را عملاً به جهانيان بفهماند از همين رهگذر بود كه ذريه و نسل پاك پيغمبر و برگزيدگان را در وجود دخترش قرار داد و چنين مقدر كرد كه امامان و پيشوايان و رهبران دينى اسلام از نسل زهراى اطهر به وجود آيند.
۲- قرآن مجيد آنقدر زن و مرد را به يكديگر نزديك و داراى حقوق مساوى مى داند كه از آنان به «لباس» تعبير مى كند و مرد و زن را لباس يكديگر مى داند: «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» و اين لباس است كه شخصيت و آبرو به انسان مى دهد، حافظ انسان از بدى هاست، و زشتى هاى انسان را مى پوشاند.
در حقيقت اسلام زن و مرد را مكمل يكديگر مى داند و شريك زندگى و همسر و همراه در راه اداره خانواده يكى را مدير داخلى و ديگرى را مدير خارج خانه مى داند. و در عين حال باب مشورت و همفكرى در تمامى امور را براى سلامت زندگى در پيش روى زن و مرد گشوده نگه داشته است.
۳- مهمترين مقامى كه براى زن در نظر گرفته شده و از مختصات او است و مرد فاقد آن است اين كه بچه در رحم زن رشد مى كند و ساخته مى شود و حتى به بدنش روح دميده مى شود. يعنى رحم مادر مهبط روح است همان روحى كه «قل الروح من امر ربى» و چون انسانيت انسان به روح او مى باشد پس به وجود آمدن انسان در روح مادر محقق مى شود. و خداوند متعال در قرآن مجيد اين مطلب مهم (يعنى نفخ روح در بدن كودك) را و اين كه او «احسن الخالقين » است را به محل رحم مادر مربوط كرد، نه به صلب پدر.
۴- آوردن زن توسط پيامبر (ص) در صحنه مباهله گوياى ارزشمندى زن در مكتب اسلام است.
در آوردن زن آن هم شخصيتى مثل حضرت زهرا (س) كه نمونه عالى و منحصر به فرد زن مسلمان است در يك چنين امر دينى و خطير و سرنوشت سازى، بدين منظور بود كه آن برداشت تنفرآور جاهليت را از زن محو سازد، چه آنان براى زن هيچ گونه ارزش و منزلت قابل ذكرى قايل نبودند بلكه بر عكس زن را منبع شقاوت و بدبختى مى دانستند كه براى قبيله خود ننگ و عار به همراه دارد و مظنه خيانت است.
از اين رو احدى تصور نمى كرد روزى شاهد باشد كه زن در مساله حساس و سرنوشت ساز و حتى مقدسى مثل مباهله شركت داشته باشد تا چه رسد به اين كه شريك مدعى و شريك در دعوت براى اثبات آن باشد (و نساء نا و نساءكم).
۵- اين سخن نورانى امام راحل را فراموش نكرده ايم كه فرمود: «از دامن زن، مرد به معراج مى رود.»
يعنى عزت مرد در سايه زن است، حال چه مادر باشد و تربيت كند و چه همسر باشد و مرد را در بحران ها و دوراهى ها به بهترين راه هدايت كند.
ذكر يك نمونه تاريخى مناسب اين مقام است:
وقتى قاصد امام حسين (ع) زهير بن قين را براى يارى فراخواند و زهير از رفتن امتناع كرد و گفت: بنا دارم با حسين روبه رو نشوم، اين همسر او بود كه او را از تحير به در آورد و گفت: چگونه نشسته اى و پاسخ پسر پيغمبر (ص) را نمى دهى و ... و بالاخره او را وادار به پاسخ مثبت دادن كرد. او رفت و يارى رسانى به حضرت را پذيرفت و كربلايى شد و با شهادت خود در روز عاشورا به فيض و سعادت بزرگ نايل گرديد.
۶- جايگاه ويژه زن در تاريخ از ديدگاه وحى قابل توجه و بررسى است. در سوره هاى آل عمران، مريم، طه، انبيا، قصص، مجادله، ممتحنه، تحريم، و مسدآياتى وجود دارد كه در مورد جايگاه زن در تاريخ است. چون جايگاه زن در تاريخ را از ديدگاه وحى بنگريم، به زودى چنين نتيجه مى گيريم كه در نگاه وحى، زن را در تاريخ حضورى است جدى و تعيين كننده، اما به دور از خود نمايى.
به تعبيرى ديگر، زنان بزرگ در تاريخ حضور داشته اند اما خودنمايى نكرده اند.
در نگاه قرآن، سلسله جنبانان بزرگترين جريان تاريخ، شمارى زنان گمنام بوده اند.
مهمترين محورها «زن و مادرى» و «زن و سياست و حكمرانى» است كه مورد توجه قرآن كريم قرار دارد.
۷ - در آينده درخشان جهان كه از آن اسلام است جايگاه خاصى براى زن در نظر گرفته شده است در اين زمينه به يك روايت بسيار مهم كه بشارتى بزرگ است براى جامعه زنان مسلمان اشاره مى كنيم. امام صادق(ع) در حديث طولانى در مورد امام زمان (عج) و ظهور آن حضرت فرموده اند: ياران (و صاحبان پرچم) او سيصد و سيزده نفرند كه پنجاه نفر آن ها زن مى باشند.
۸- نكته مهم اين كه به بركت انقلاب شكوهمند اسلامى كه به رهبرى امام خمينى (ره) - كه اتفاقاً ميلاد با سعادتشان مقارن با سالروز ولادت مادرشان فاطمه زهراست و اين خود نشانى از ارتباط عميق جسمى و روحى بين او و آن بانوى مكرمه دارد-به پيروزى رسيد و قريب سه دهه است كه بر تارك جهان مى درخشد، زن ايرانى به جايگاه اصيل اسلامى خود نزديك مى شود و جامعه بانوان كشور در صدد رهبرى خردمندانه و برخاسته از دين نسبت به زنان روشنفكر و آگاه و انديشمند جهان است.
در نظام مقدس اسلامى ما، به زنان آن گونه نگريسته شده كه اسلام مى خواهد: ۱- برابرى در بسيارى از امور با مردان ۲- هدايت و اداره خانه ۳- تربيت صحيح فرزندانى كه در عرصه جنگ و سازندگى اعجاز آفريدند ۴- حضور در صحنه هاى اجتماعى كشور ۵- عهده دارى مناصب مهم سياسى كشور در قواى مقننه، مجريه و قضاييه ۶- حضور فعال در محيط هاى علمى و آموزشى ۷- پيشرفت فنى و علمى و نوآورى ها و ابتكارات و اختراعات ۸- عهده دارى مناصب كليدى فرهنگى، و تاثيرگذارى بر فرهنگ جامعه ۹- دخالت فعالانه در هميارى هاى اجتماعى ۱۰- حضور جدى در صحنه هاى ورزشى و ...
اين ها همه و همه نمايانگر نقش بانوان مسلمان در سرنوشت جامعه است كه جايگاه زن مسلمان را از ديدگاه اسلام روشن مى سازد.
اما مهمتر از همه اين است كه اگر الگوى حركتى زنان جامعه ما حضرت زهرا (س) است، بايد به اين نكته اساسى توجه نمود كه زن چون گوهرى گرانبها بايد در پوشش حجاب و عفت مستور بماند تا از سوء استفاده هوسبازان نابخرد در امان باشد و با فراغت خاطر بتواند به فعاليت هايش ادامه بدهد و آن گونه كه شايسته او است نقش آفرين باشد.
اصولاً رمز موفقيت زن مسلمان نسبت به سايرين همين است كه در اسلام شرط اساسى حضور بانوان در جامعه همانا رعايت عفاف دينى و متانت شخصى دانسته شده است، و ترديدى نيست كه مساله حجاب بر خلاف تصور برخى از روشنفكران بى خبر از محتواى كتاب و سنت - ريشه اى قرآنى دارد و سنت نيز بر آن گواه است، و در نظر عقلاى عالم اگر به دور از تعصبات به قضيه بنگرند، حجاب مصونيت است نه محدوديت.
و بسيار بجا و مناسب است كه در پايان اين مقاله اشاره اى داشته باشيم به بيانات رهبرى كه چادر را بهترين حجاب و نشانه ملى و ريشه سنت و ايرانى بودن ما دانستند.
و در تاريخ نيز بر حجاب چادر در مورد حضرت زهرا (س) و ساير اسوه هاى دينى در جامعه بانوان اسلامى اشاره و بعضاً تصريح شده است.