زن در سینما
حضور جدي و پررنگ زنان در عرصه هاي مختلف هنري به دوران جديد، يعني زماني كه فناوري، چاپ و تكثير را ميسر كرد، تعلق دارد. چاپ آثار هنري، انقلابي در افزايش حضور زن در هنر بود كه با ساير اختراعات مانند راديو، تلويزيون، سينما و غيره امتداد يافت. به موازات اين اختراعات، جنبش هاي فمينيستي و غيرفمينيستي در جوامع غربي پديد آمدند و نظريه هايي در خصوص اعاده حقوق زن شكل گرفت كه تصوير دگرگونه اي را در ذهن بشر ايجاد كرد. پا به پاي تغيير منزلت اجتماعي زن در غرب، منزلت حضور وي در آثار هنري بسيار افت كرد. در قرون جديد كه اروپا همواره ادعاي اعاده حقوق زن را يدك مي كشيده است، چنان تصوير و منزلتي را از زن شاهديم كه نه تنها تامين كننده حقوق او نيست، بلكه تبديل كننده شخصيت انساني به شخصيت جنسي و به بازي گرفتن انسانيت و معنويت زن بوده است.
در جهان سرمايه داري امروز تبديل زن به يك كالاي فريباي تجاري و يا بهتر بگوييم يك چاشني خوش طعم كه هر خوراكي را به مشتري غالب مي كند، فاجعه اي است كه زيرگوش نظريه پردازان دفاع از زن و جنبش هاي اعاده حقوق زنان اتفاق مي افتد. يكي از خصوصيات ذاتي و محوري سرمايه داري اين است كه ماهيت هر چيز را در چرخه داد و ستد محك مي زند و ارزش هر چيز، حتي معنوي قرين آن را، در ميزان توانايي بازاريابي و جلب مشتري مي داند. در اين ميان زن، هدف درجه اول كمپاني ها و سرمايه داران در فروش بيشتر شده است. نگارنده از بازگفتنش شرم دارد كه در فيلمي نشان داده مي شد طراحان يك كمپاني مي كوشند از نوع خطوط و تناسبات اندام زنان در طراحي خودرو الهام بگيرند.
قبل از انقلاب اسلامي در ايران نيز، رسانه ها با همين شدت و ضعف، چهره اي مخدوش و بي هويت از زن ايراني ارائه مي دادند. زنان يا در نقش وقيحه اي اغواگر يا دختركي معصوم و بي كفايت و يا زني خانه نشين سنتي كه معمولاً بي سواد و متعلق به طبقه پايين اجتماع بود، نشان داده مي شدند.
اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تحولات عظيم سياسي، فرهنگي و اقتصادي، حضور زنان در رسانه ها تعريف جديدي يافت كه علي رغم چالش هاي بسيار تاحدودي توانست جايگاه مناسب تري براي آنان در اين وادي ترسيم كند. ورود مفاهيم ارزشي و تكريم منزلت زن و نقش هاي اجتماعي وي دستمايه بسياري از توليدات رسانه اي قرار گرفت و زنان در اين عرصه با امنيت بيشتر و حضور شايسته تر سعي در ارائه چهره زن ايراني و مسلمان كردند.
رشد كمي و كيفي مشاركت زنان در عرصه هاي فرهنگي و رسانه اي نشان از بستر مناسبي بود كه از دستاوردهاي بي نظير انقلاب فرهنگي محسوب مي شود. ورود زنان به صدا و سيما و فعاليت تحسين برانگيز آنان در اين حوزه ها، توجه اذهان را به پتانسيل موجود و استعدادهاي اين قشر از جامعه معطوف كرد.
امروزه سخن از اينكه سينما، تلويزيون و ساير رسانه هاي تصويري چه نقشي در ساختار فرهنگي جوامع دارند، سخني تكراري است و بايد بيشتر به اين نكته توجه كرد كه سيماي امروز و سيماي اين زمان، كدام فرهنگ را و محتواي برآمده از كدام خاستگاه فكري را به جامعه عرضه مي كنند؟ چه آثاري را در رفتار، خلقيات، پوشش و گويش مردم به جاي مي گذارند؟ اخلاق اسلامي؟ اصالت تقوا؟ خدامحوري و كمال طلبي؟ و يا باورهاي فرهنگ غربي را؟ «زن، در كجاي اين مجموعه قرار گرفته است و به نفع كدام هدف به كار گرفته مي شود؟
امروز اگر بخواهيم به يك تقسيم بندي كلي به لحاظ تصوير ارائه شده از زن در فيلم ها بپردازيم، موارد زير را مي توان درنظر گرفت:
1- فيلم هايي كه به زن نگاه جنسي دارند و تنها از آن به عنوان ابزاري براي جذب مخاطب و ارتقاي جذابيت غربي يك فيلم استفاده مي كنند كه البته نحوه به تصويركشيدن آن در جوامع، با توجه به قوانين و اجتماع متفاوت است.
2- فيلم هايي كه زن را عنصري بي تاثير نشان مي دهند و از زن تصويري خاموش و البته ساكن در جنسيت خود ارائه مي دهند.
3- فيلم هايي كه زن را نه از دريچه جنسي و نه از دريچه جنسيتي نگاه مي كنند. در اين فيلم ها، زن خواستار رهايي از جنسيت خود است و در تلاش براي كسب موفقيت هايي هم پاي مردان.
بررسي حضور زن در رسانه، در يك نگاه تطبيقي، نشان مي دهد بين مجموعه هاي ايراني و خارجي (كه از سيماي ملي نمايش داده مي شود) از منظر علمي اختلاف فاحشي وجود دارد. هرچند ممكن است مجموعه هاي خارجي از فيلترهاي مشخصي هم گذشته باشند و صحنه هاي ناپسند آنها حذف شده باشد، ولي در هر حال در محور زن و رسانه رويكرد معيني به وجود آمده كه با جديت دنبال مي شود.
اين اختلاف گاهي بدان شكل خود را تسري مي دهد كه زن و مردي كه اوقاتي از زندگي خود را صرف ديدن فيلم هاي تلويزيوني و سينمايي (با تصويرهاي غلط از زنان) پر مي كنند، در آنجا نيز تاييدي بر رفتارهاي غلط اجتماعي خود مي يابند و طبيعتاً به جهت الگوسازي خاص سينما، اين رفتارها را طبيعي شمرده و به اين دور باطل ادامه مي دهند. فراموش نكنيم كه سينما و تلويزيون بايد الگوهاي صحيح و مناسب رفتاري را نيز ارائه دهند، نه آنكه تنها به تصوير آنچه كه در جامعه وجود دارد، بسنده كنند. عبوري از واقعيت به سوي حقيقت؛ هرچند كه گاهي سينما و بيشتر سيماي ما به شكل افراطي، به منزه سازي چهره زن نظر دارد، ولي اين گرايش هم به دوري زنان از مسائل ختم مي شود.