میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد

چهار خصلت است که اگر حفظ کنی آنرا نجات یابی؛ و اگر ضایع کنی ؛ دنیا و آخرتت ضایع شود:

هیچ ثروتی برتر از عقل نیست.هیچ فقری مانند جهل ، هیچ وحشتی شدیدتر از عجب و غرور و هیچ زندگانی خوش تر از خوش خلقی.

 امام حسن (علیه السلام)

 

نام : حسن

لقب : مجتبی

کنیه : ابو محمد

نام پدر : علی

نام مادر : فاطمه

تاریخ ولادت : نیمه ماه مبارک رمضان سال 3 هجری

محل ولادت : مدینه طیبه

مدت امامت : 10 سال

مدت عمر : 47-48 سال

علت شهادت : تحریک معاویه وزهر جعده

نام قاتل : جعده دختر اشعث

محل دفن : بقیع

 

           یا کریم اهل بیت!

 

 

تواضع علوی

امام حسن بن علی (ع) بر جمعی از فقرا عبور کرد که روی زمین نشسته و تکه های نانی در پیش روی خود گذارده و می خورند . وقتی آن حضرت را دیدند تعارف کرده و گفتند:

«هلم یابن بنت رسول الله الی الغداء!» (ای پسر دختر رسول خدا ! بفرمائید به صبحانه!)

امام (ع) پیاده شد و این آیه را خواند:

«ان الله لا یحب المستکبرین» (به راستی که خدا مستکبران را دوست نمی دارد!)

و سپس به خوردن غذا پرداخت و چون سیر شد آنها را به مهمانی خود دعوت کرد و از آنها پذیرایی و اطعام کرده و جامه بر تن آنها پوشانید و فرمود:

با همه اینها فضیلت و برتری از آنهاست ؛ زیرا آنها به غیر از آنچه ما را با آن پذیرایی کردند چیز دیگری نداشتند ولی ما بیش از آنچه دادیم باز هم داریم.

 

 

 امام حسن (ع) در همه حال خدای سبحان را یاد می کرد . امام سجاد (ع)

 امام حسن (ع) در عبادت و صدقه دادن سخت کوش بود . امام باقر (ع)

امام حسن (ع) در خلقت وسیرت وشرافت شبیه ترین مردم به رسول خدا بود . امام صادق (ع) 

 

خدیجه ستودۀ پیامبر

به یادش تمام قامت می ایستم،دست کرنش بر سینه می گذارم،سر خم می کنم و دامن ادب می گسترانم.

بزرگ بانویی را یاد می کنم که چشمه نبوت در باغستان کمالش جوشید و اسلامیان از دامان مهرش به بلوغ رسیدند.عشق بی پایانش به محمد،سایبان شوقی شد تا هر از راه مانده ای لبیک گوید و در حریم خوبان زانو بزند و بر سجده گاه کروبیان بوسه نثار کند.

صدای گامهای خدیجه هنوز بر سینه حراء به گوش می رسد و لحظه های انتظارش تا رسیدن محمد ، بر بوم صفا تا مروه نقاشی شده است.

«خدیجه(س)»بزرگی بود که چشمان تاریخ همه وجودش را ندید،و بی آنکه او را توصیف یا تحلیل کند؛از او عبور کرد.

بزرگزاده یگانه ای که دنیای پرنعمتش را به آخرت موعود،کریمانه فروخت،هرچه داشت بی ریا و منت در طبق اخلاص تقدیم شویش کرد و بهای بیداری و ایمان ما را تا آخر پرداخت.گنجینه ایمان موحدان،همان سود سکه های خدیجه است که برای اسلام سرمایه گذاری کرد.

استقامت خدیجه سنگهای کعبه را بالا برد وناله های غربت و بی کسی او بود که مناره های اذان را تا قیامت برافراشت. خدیجه را در تکبیر هر مسلمان شریک می بینم و در رکوع و سجود و جهاد اسلامیان سهیم.

زیرا بهشت موعود از آن کسانی است که در راه حق ایستادند و چون خدیجه صبوری کردند.

سخن از بانویی است که پیامبر اعظم(ص) او را ستود.و فرمود:«به خدا بهتر از خدیجه نصیب من نشده است،او در میان زنان زیباترین و از جهت عقل و تدبیر کامل ترین و از نظر عفت،دیانت،حیاء،مروت و ثروت بهترین و والاترین آنان بود.»

پیامبر در جواب عایشه که از ارادت حضرت به خدیجه گله مند بود گفت:«به خدا سوگند زمانی که همه مرا طرد می کردند،او مرا تصدیق نمود و به من ایمان آورد.هنگامی که همه مرا ترک کرده بودند.او مرا کمک کرد.خدا خدیجه را رحمت کند که مبارک زنی بود.»

 

                     

ماه رمضان براى مؤمن سود و براى منافق خسران است

قال رسول الله (ص) : ايها الناس ! انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة ...

مردم ، ماه خدا (رمضان) با بركت و رحمت و بخشش به شما روى آورده است

       شهر الرمضان الذی انزلت فیه القرآن

حضرت سلمان فرمود: در روز آخر شعبان پيامبر(صلى الله عليه و آله) براى ما خطبه اى در فضيلت ماه رمضان قرائت فرمود: و در خطاب خويش به ما فرمود: اى مردم براستى سايه افكنده بر سر شما ماه بزرگ مباركى، ماهى كه در او شبى است كه از هزار ماه بهتر است، كه خداوند روزهایش را فرض و واجب نموده، و به پا داشتن عبادات شبش را به طور استحباب مقرر فرموده است، كسى كه تقرب بجويد به خداوند،به انجام نافله خيرى، مثل آن است كه در غير ماه رمضان فريضه اى انجام داده باشد، و اين ماه ماه صبر است، و صبر هم اجر و ثوابش بهشت است.

و ماه روزه، ماه مساوات و برابرى است، و ماهى است، كه رزق مؤمن در او زياد میگردد، و ماهى است كه اولش رحمت و وسطش مغفرت و آمرزش، و آخرش آزادى از آتش جهنم است، و اين ماه براى مؤمن بهره و منفعت است، و براى منافق خسارت و ضرر.

رمضان گذشت از من چه كنم كه بينوايم

دل من ز حبّ دنيا نگذشت اي خدايم

تبعات هر گناهم شده بود سدّ راهم

تو به من عطا نمودي كه نباشد ادعايم

چو شدم گداي كويت شده ام خجل ز رويت

تو نشسته اي كنارم كه روا كني دعايم

متزلزل است بارم به كجا كشيده كارم

چه وداع اشكباري، شده آتشين بكايم

به كجا روم خدايا پس از اين سحر، سحرها

شب جمعه اي بيايد كه به سوي تو بيايم

به فداي ميزباني كه به وقت ميهماني

به بر گدا نشست و بر خويش داد جايم

چه دعاي باصفايي، چه رفيق باوفايي

چه خداي آشنايي كه نمود آشنايم

چه دعاي افتتاحي چه دو چشم پر سلاحي

چه توسلي چه ذكري چه بگويم اي خدايم

چه دمي چه نوحه خواني چه شبي چه گريه هايي

چه غمي چه روضه هايي كه تو كرده اي عطايم

به صفاي ليلة القدر به جمال نيمه بدر

تو خريدي آبرويم كه گداي هل اتايم

تو از اين خمارخانه بنمودي ام روانه

دل شب مدينه بردي كه غلام مجتبايم

به شب نزول قرآن، به شكاف فرق فرقان

به دلم نشست قرآن چو نمود علي صدايم

به علي و زينبينش به محبت حسينش

بنويس جان زهرا كه شهيد كربلايم

بنويس جان مهدي كه منم از آن مهدي

بخدا قسم خدايا كه نشان دهم وفايم

التماس دعا