یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا،به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
زينب، ماهى است كه از پنج خورشيد تابان كسب نور كرده و ازهر كدام به طور شايسته اى بهره گرفته، و آن گاه جهانى را روشنايى بخشيده است
.خون پاك، ريشه پاك، شير پاك، ذكاوت سرشار، مربيان بزرگ، شركت در بزرگترين انقلابهاى بشرى، تجربه حوادث و تحولات بزرگ جهان، زينب را، آنطور كه شايسته بود،پرورش داد و او را نمونه اى از عالیترين مراتب انسانيت قرار داد.
زنان جهان عموما و بانوان مسلمان خصوصا، بايد از گفتار و رفتار زينب سرمشق بگيرند و از تعليمات عاليه اين بانوى بزرگ بهره مند گردند و از افتخار شاگردى مكتب زينب، برخود ببالند.
دختر زهرا در دوره زندگى ساده و كوتاهش، كمتر خوش بوده و بيشتر با رنج و غم همراه بود، ولى اين رنج و اندوه به جاى آن كه او را از اداى وظيفه باز دارد، بر استقامتش افزوده و قواى روحی اش را فشرده تر و نيرومندتر كرده است.
بانوى بانوان در كربلا، وظايف بزرگ و گوناگونى را انجام داده است.
از برادر نگهدارى می كرده، بيوه زنان و داغديدگان را غمگسار بوده، آن دم كه وظيفه ايجاب كرد، كه از خيمه بيرون آيد و سپاه پيروزمند كوفه را سرزنش كند، و سپس كاروان دل شكسته و مصيبت كشيده را قافله سالار باشد، اين وظيفه را نيز به خوبى انجام داد.دختر زهرا عليها السلام معناى زيربار ظلم نرفتن و در برابر ظالم استقامت ورزيدن را نشان داد وبا قدرت روحى خود، كاخ ستمگران را ويران ساخت و به جهانيان اعلام كرد كه با از خودگذشتن می توان قدرتمندترين ستمكاران را كوبيد.
خواهر حسين عليه السلام در اين جهاد مقدس، ترس و بيمى به خود راه نداد و با نهايت دليرى،ابن زياد شوم سركش بیرحم، و يزيد پليد مقتدر بیعرضه را مفتضح ساخت. آرى، يزيد مقتدر بود; زيرا او وارث قدرتى بود كه دگران ايجاد كرده بودند، بیعرضه بود; زيرا خود لياقت ايجاد قدرتى نداشت، و بر سر خوان قدرتى گسترده نشسته بود.
بانوى خردمند بنی هاشم، كوفيان را كه دوستان دغلباز بودند، رسوا كرد، دوستانی که هنگام خوشى و سيادت يارند، و موقع سختى خار، و با دشمن همگام.
روز به روز بدنامى كوفيان و رسوايى آن ها افزوده میشود و تا دنيا باقى است، جهان خرد و انسانيت، بر آن ها لعنت می فرستد.
زينب، تا برادر والا مقامش در حيات بود، او را خدمت گزار و فرزندانش را پرستار بود، وهنگامی كه برادر عازم كشته شدن گرديد، زينب هر چه در قدرت داشت، براى حفظ جان برادر نثار كرد.
فرزند دلبندش را در راه برادر بزرگوارش فدا كرد. براى برادر در فكر جمع آورى سپاه بود. روحيه سربازان برادر را تقويت می كرد. هنگامی كه جوان برومند برادرش در خاك وخون غلتيد، و پدر داغديده ايستاده، می نگريست، زينب خود را رسانيد كه توجه برادر رابه جاى ديگر منعطف سازد، مبادا در اثر اين مصيبت جانفرسا، نيروى برادر كاسته شود.وقتى كه برادر تنها ماند و يك تنه به نبرد ادامه مى داد، زينب، جان خود را در كف دست گرفت، و به سوى عمر سعد و سپاه بیرحم كوفه روان شد; شايد ساعتى، شهادت برادر رابه تاخير اندازد.
شب يازدهم محرم، زينب بیكس شد.
در ساعتى چند به قول خودش: جدش و پدرش و مادرش و برادرانش و همه كسانش ازدستش رفتند، و همگى در خاك و خون غلتيدند.
شب دهم و شام دهم!
چقدر تفاوت ميان اين شب سپيد و آن شام سياه وجود داشت!
وه كه چه شام تيرهاى بود!
زينب در شب دهم همه كس داشت، ولى در شام دهم هيچكس نداشت!
در شب دهم پشت و پناه داشت، سرور داشت، نقطه اتكا داشت، برادر داشت، پسرداشت، جوان داشت، كودك داشت، شيرخوارداشت، ولى در شب يازدهم، هيچكدام رانداشت!
زينب در شب دهم، خواهر بود، مادر بود، عمه بود، سروربود، ولى در شام دهم نبود!
در شب دهم، خيمه و خرگاه داشت، جامه نو بر تن داشت، چراغ داشت، بستر خواب داشت، خدمتگزاران بسيار داشت، ولى در شام دهم نداشت!
در شب دهم، تنش سالم بود، ولى در شام دهم، از تازيانه مجروح !
آرى... در شام دهم زينب چيزى داشت، كه درشب دهم نداشت!
آيا آن چه بود؟
آب بود! آرى آب بود!
زينب در شام دهم آب داشت، ولى درشب دهم نداشت!
آيا دمى كه آب، حلال گرديد، اول خودش نوشيد، يا به زنان خون جگر و كودكان يتيم دربه در داد؟
نخستين دفعه اى كه خواست آب بنوشد چه حالى داشت؟
چه خاطراتى در قلبش مى تپيد؟! چه تشنه كامان بزرگوارى را كه با لب تشنه جان دادند،به خاطر مى آورد؟ آيا قدرت بر نوشيدن آب داشت؟ چگونه به كودكان يتيم و زنان داغديده آب داد؟!
خداوند در اين تن رنجور چقدر نيرو نهفته بود؟
زيرا اين همه مصيبت موجب نشد كه زينب را از سرپرستى زنان داغديده، و كودكان يتيم باز دارد. در ميان آنهمه كودك، يكى به زير سم ستور نرفت! و در آتش سوزى خيمه هانسوخت! ويكى در آن شام شوم، و در آن بيابان بى رحم، گم نشد... هنگام حركت كاروان اسير به سوى كوفه، وقتى كه خواهر حسين مى بيند يادگار برادرش امام سجاد از شدت مصيبت حالش دگرگون شده، براى تسليت برادرزاده اقدام مى كند!
در طول راه، زينب، كودكان پدركشته را مادر بود و پدرى مى كرد! و تنش در برابرتازيانه هايى كه به سوى آن ها مى آمد سپر بود، و در نگهدارى آن ها جانفشانى مى كرد.
اگر بيوه زنى از كاروان عقب مى ماند، و ياكودكى از محمل بر زمين مى افتاد، دختر على زن را به كاروان مى رسانيد و كودك را سوار مى كرد!
زينب، با پليدترين مرد روى زمين يعنى ابن زياد طورى سخن گفت و نوعى رفتار كرد ، وبا يزيد كه شومترين امپراتوران فاتح بود، جور دگر سخن گفت و رفتار دگر داشت.
وقتى كه ابن زياد تصميم به كشتن امام سجاد گرفت، خواهر حسين چنان فداكارى و از خودگذشتگى نشان داد، كه آن ناپاك را از آن تصميم شوم منصرف ساخت.
هنگامى كه يزيد، سرمست باده ورزى شده بود، و با چوبدستى بر دندانهاى سربريده برادر مى نواخت، خواهر كارى كرد و سخنى گفت كه شيرينى پيروزى را تاابد در كام يزيد تلخ كرد.
پس از بازگشت از شام، خواهر يكسره به سوى قبر برادر رفت تا مطمئن شود كه آن پيكر مقدس و يارانش دفن شده اند، آن گاه به مدينه بازگشت .
ولى!
ولى در طول اين مدت، اشك ديده و سوز دلش آرام نگرفت.
آسايش زينب وقتى بود كه مى نشست و سر به زانوى غم مى نهاد و مى گريست.
دختر اميرالمؤمنين آنقدر گريست، تا اشكهايش بخشكيد.
در ميان اين همه فشار و مصيبت، چيزى كه نمايان شد، بزرگى و عظمت زينب بود، ومعلوم شد كه نواده رسول خدا چقدر نيرو دارد؟ و خداوند به آن پيكر ستم كشيده، وآن روح رنجديده، چقدر توانايى داده است!
بزرگترين مصيبت ناگوارى كه در تاريخ بشر كمتر نظير داشته، بر اين پيكر رنجور و آن روح نازنين وارد آمد، ولى وى دست و پاى خود را گم نكرد و از هدف خود منحرف نشد ومانند كوه استوار بماند. دختر اميرالمؤمنين، مصيبتهاى گوناگون داشت:
داغ عزيزان و پيكر پاره پاره آنها، اسيرى و دربه درى، آتش سوزى و خون جگرى، ذلت پس از عزت، گشاده رويى تازيانه هاى عربهاى بى رحم، زخم زبانهاى مردم پليد، تذكر زمان خلافت پدر در كوفه، و حقوقى كه پدرش بر گردن اهل كوفه داشت، و رفتار كوفيان،هركدام از اينها بس است كه انسانى را از پا بيندازد، چه برسد كه تمام آنها بر يك تن هجوم بياورد.
سلام بر خورشيد نبوت ، معشوق حضرت رب محمد(ص)
سلام بر علي(ع) تجلي آفتاب ناب
سلام بر زهرا(س) بانوي آب
سلام بر پيكر تير آلود حسن(ع)
سلام بر خون حسين(ع) ، بر غريب ترين مرد ، شهيد ترين شهيد
سلام بر نسل او كه همه پاكند ، بر آنان كه ملائك تا ابد باراني وجودشانند ... بر فرزندان آفتاب
و سلام بر بانوي صبر
سلام بر زهراي كربلا ، حسين در آينه ي تأنيث
بر عقيله ي بني هاشم ، عقيله ي عرب ، عقيله ي عالم
درود بر تكسوار ميدان ايستادگي و پاكبازي و رشادت و علم و تقوا
بنازم صبرت را اي زينب علوي ، زينب حسني ، زينب حسيني
آنقدر صبوري كه
فرشتگان از صبر تو
از استقامت تو
و از نستوهي نگاه تو
شگفت زده شده اند...
و عرشيان و فرشيان در عزايت سر گشته و حيرانند...
عاشورا و زنان
زلال «عاشورا» در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاك او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب كننده جانها بوده است
.اینك نیز عاشورا پرگارى است كه عشق را ترسیم مى كند و كانونى است كه ارزشها، احساسها، عاطفه ها، خردها و اراده ها برگردش مى چرخند
.عاشورا از دیرباز تجلى گر روز درگیرى حق و باطل و روز فداكارى و جانبازى در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانى اندك ولى با ایمان و صلابت و عزتى بزرگ و شكوهمند، با سپاه سنگدل و بى دین حكومت ستمكار یزیدى به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایى و آزادگى مبدل ساخت. عاشورا اگر چه یك روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت كشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است كه همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن على(ع) مى گردد و حتى غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزاد مردان سر تعظیم فرود مى آورند. عاشورا نشان دهنده معناى «حسین منى و انا من حسین» بود كه دین رسول خدا ( ص ) با خون سید الشهدا آبیارى شد و به تعبیر امام خمینى(ره) عاشورا، قیام عدالتخواهان با عددى قلیل و ایمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشین و مستكبران غارتگر بود. حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت بار ترجیح دادند تا گل واژه آزادى و آزادگى همواره در تاریخ سبز بماند. در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانى كه در ركاب حضرت به فیض عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب كبرى (س) و نقش وى در پیام رسانى صحبت شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند كه از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى پندارند. در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان براى همیشه تاریخ پر بار شیعه بهترین الگوى ایمان و ایثار و اخلاص و فداكارى خواهند بود
.نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است كه به بعضى از آنها اشاره مى شود
:1-
مشاركت در جهاد 2- آموزش صبر 3- پیام رسانى 4- روحیه بخشى 5- پرستارى 6- مدیریت 7- حفظ ارزشها 8- تغییر ماهیت اسارت 9- عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیك كربلا