نقش زنان در تغيير الگوي مصرف
بدون امنيت زيست محيطي جهاني، امنيت ملي وجود نخواهد داشت؛ براي بقا در طبيعت، بايد از قوانين آن پيروي كرد و براي هماهنگي با طبيعت، بايد در شيوههاي زندگي تغييراتي پديد آورد، بايد ارزشهاي طبيعت را درك كرد و به آن احترام گذاشت. در واقع تغيير الگوي مصرف و روي آوردن به درست مصرف كردن كالاها، انرژي و منابع، بنياديترين رويكرد براي مقابله با موج مصرف، تخريب محيطزيست و آلودگي به شمار ميآيد. امسال که توسط رهبر فرزانه انقلاب، سال پيگيري نوآوري و شکوفايي و اصلاح الگوي مصرف نام نهاده شد، نقش زنان ايراني در فرهنگ ما با توجه به شرايط زير، بسيار قابل تأمل و اثربخش است:
اگر آگاهي ما انسانهايي كه بيدريغ مصرف ميكنيم و بيرويه مواد زايد و آلوده توليد ميكنيم، در اندازهاي باشد كه هر بار از خود بپرسيم مصرف اين مواد و انرژي تا چه اندازه ضروري است و هر مقدار مواد زايد كه توليد ميكنيم، يا هر مقدار انرژي كه مصرف ميكنيم، چه اثري بر محيطزيست ميگذارد و چه هزينهاي را براي رفع آلودگي ناشي از آن بر ما تحميل ميكند و همچنين اگر الگوي مصرف را درست بشناسيم و اين الگو را در زندگي خود تعميم دهيم، شايد بسياري از مسائل ناشي از ورود آلايندهها به محيطزيست حل شود، زيرا فزوني مصرف به معناي فزوني ضايعات و آلودگي محيطزيست است. اگر تصميم داريم در اين زمينه، نقش آلوده كننده كمتري داشته باشيم، بايد الگوي مصرف درستي براي خانواده ايراني تهيه كنيم كه در اينجا، زن به عنوان همسر، مادر، مدير برنامهريز خانواده و كسي كه نقش اصلي در تنظيم خريد و چگونگي مصرف را به عهده دارد و همچنين به عنوان مربي، فرهنگ ساز نسل آينده و سرانجام به عنوان پيوند دهنده كودكان به خانه و جامعه، ميتواند نقش بسيار مهمي در تغيير الگوي مصرف و در نتيجه كاهش آلودگي داشته باشد.
راهكارهاي كاهش مصرف:
1
در درجه نخست، ابزار زنان آگاهي و خودباوري آنهاست. آنان بايد به نقش آموزش دهنده خود درباره درست مصرف كردن و در نتيجه، كاهش ضايعات آگاه باشند و بچهها را از كودكي در خانه گونهاي تربيت كنند كه افراد مصرفگرا نباشند و اين در صورتي ممكن است كه زن در زندگي روزمره، الگوي درستي از مصرف داشته باشد؛ براي مثال، دانستن ميزان کالري مورد نياز بدن در سنين گوناگون، كمك به خريد مواد به اندازه نياز ميشود. در موقع رفتن به فروشگاه، داشتن فهرست كالاهاي مورد نياز از خريد بيمورد جلوگيري ميکند. خريد در يك روز در هفته هم ميتواند هم از آلودگي هوا و هم از خريد زايد جلوگيري کند.
2 ـ كاهش استفاده از كالاهاي يك بار مصرف:
در سال 1990 در اتريش، خانوادههاي داوطلب با تغيير الگوي مصرف و كاهش استفاده از كالاهاي يكبار مصرف، موفق شدند زبالههاي توليدي خود را تا 19 درصد نسبت به خانوادههاي معمولي كه وارد مطالعه نشده بودند، كاهش دهند و اين كاهش پس از يك سال به 34 درصد رسيد.
3ـ افزايش دوام اجناس توليدي:
اگر محصولات توليدي با دوامتر باشند و زنان در برنامهريزي روزمره از محصولات بادوامتر استفاده كنند، مدت استفاده از آنها طولانيتر خواهد شد.
4
خانمها با جداسازي مواد زايد سمي خانگي در محل توليد، ميتوانند از بسياري از آلودگي محيطزيست جلوگيري كنند.
5 ـ كاهش حجم زباله از راه بازيافت و استفاده دوباره:
امروزه در كشورهاي گوناگون جهان، بازيافت زباله بسيار معمول است و به علت اهميتي كه مواد اوليه در فعاليتهاي صنايع دارند و نيز محدوديت منابع و افزايش قيمت مواد اوليه مواد خام و سرانجام به دلايل ملاحظات زيستمحيطي، 30 درصد اجزاي تركيبي زباله همچون كاغذ، مقوا، شيشه، پلاستيك، فلزات از راه بازيافت مورد استفاده دوباره قرار ميگيرند و بار ديگر به عنوان مواد اوليه به كارخانهها تحويل ميشوند. 70 درصد مابقي اجزاي تركيبي زباله نيز توسط کرم خاکي با نام علمي آيزينيافوتيدا به كود آلي بيولوژي ورمي كمپوست تبديل و كودش به افزايش محصولات آن هم از نوع ارگانيك ميانجامد و خود كرم هم در توسعه صنايع داروسازي، صنايع غذايي، صنايع آرايشي و بهداشتي استفاده ميشود.
6 ـ استفاده از محصولات ارگانيك:
تغيير رفتار توليدکنندگان و مصرفکنندگان جهاني از سوي محصولات غير ارگانيک به سوي محصولات ارگانيک، منجر شد که در دهههاي اخير، به ويژه از دهه 1980 ميلادي، حرکت به سمت کشاورزي ارگانيک مورد توجه قرار بگيرد و تحقيقات متخصصان کشاورزي متوجه آن شود، براي همين، كشاورزي ارگانيک در ساده ترين تعريف به عنوان «كشاورزي بدون افزودن مواد شيميايي مصنوعي و به طور خاص شيميايي» توسعه يابد.
+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۲/۰۷ ساعت توسط A محمدزاده
|