اسلام، زن را نيروي مازاد و طفيلي اجتماع محسوب نمي نمايد و براي آنكه نيمي از نيروي زن در اداره خانواده – كه قديميترين و مقدسترين نهاد بشري است – صرف مي شود، اين كمبود نيرو را در برنامه ريزي حكومتي به گونه اي لحاظ و جبران مي كند،‌تا خسراني به زن و ايفاي وظايف خانوادگي او وارد نشود. تمامي وظايفي را كه زن در خانواده بر عهده دارد به گونه اي با نيازها و زمينه هاي فطري – طبيعي او همخواني دارد و براي حفظ تعادل نظام حكومتي لازم است در برنامه ريزيهاي كلان ، به اين امور توجه كافي مبذول شود. چرا كه بي اعتبار كردن كار زن در درون خانواده يا بي توجهي به نقش مشاركت عظيمي كه او مي تواند در امور اجتماعي داشته باشد، ظلمي اساسي به او و ستمي ريشه اي به روند تعالي نظام محسوب مي شود. متأسفانه در برنامه ريزيهاي اجتماعي، آنگونه كه شايسته است، توجه دقيقي به تمامي ابعاد وظايف و تواناييهاي زنان نشده است و شايد به اين سبب است كه نقش اساسي او – هم به وسيله خودش هم به وسيله كل اجتماع – هنوز ناشناخته مانده است. فشار بين المللي با متشنج كردن افكار عمومي ، سعي در پنهان كردن و ناشناخته ماندن اين نقش دارد. تا بتواند هر زمان كه نياز ديد بهره برداريهاي لازم را بنمايد.