مبدأ آفرینش زن و مرد
آیا خلقت زن ومرد از دو گوهر مستقل و دو مبدأ قابلی جاگانه است تا هر یک دارای آثار خاص و لوازم مخصوص باشد - مانند دو گوهر که از دو کون منحاز ظهور میکنند و جنس هر یک غیر از جنس دیگری است – یا هر دو از یک گوهرند و هیچ امتیازی میان آنها از لحاظ گوهروجودی نیست ، مگر به اوصاف کسبی و اخلاق تحصیلی و . . . یا مرد بالاصله از گوهری خاص خلق شده است ؛ سپس زن از زواید مبدأ تابع مرد ، بطور متفرّع بر آن آفریده شده است یا به عکس ؛ یعنی زن بالاصله ازگوهری معیّن آفریده شده است و مرد ، فرآورده ای از زواید مبدأ تابع زن ، به طور طفیلی و فرع وی است ؟
قرآن درباره خلقت زن و مرد میفرماید :﴿ یا أیّهاالنّاس اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها وبثّ منهاما رجالاً کثیراً و نساءً و اتّقوا اللّه الذی تسألون به و الأرحام إنّ اللّه کان علیکم رقیباً ﴾ ای مردم از پروردگارتان پروا دارید که شما را از نفس واحد آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکند و از خدایی که به نام او از از همدیگر درخواست میکنید،پروا کنید و خویشاوندان را فراموش نکنید که خدا همواره بر شما نگهبان است .(سوره نساء- آیه 1
)مفاد آیه مزبور چنین است : 1.همه اصناف انسانها،خواه زن یا مرد(زیرا کلمه ناس شامل همگان میشود) از یک ذات و گوهر خلق شده اند و مبدأ قابلی آفرینش همه افراد ، یک چیز است 2. اولین زن که همسر نخستین مرد است ، او هم از همان ذات وگوهر عینی آفریده شده است؛ نه از گوهر دیگر و نه فرع بر مرد و زاید بر او و طفیلی او .خداوند اولین زن را از همان ذات و اصلی آفریده که همه مردها و زنها را از همان اصل خلق کرده است
.تمام زنها از لحاظ حقیقت از سنخ گوهر مردان اند ؛ البته وجود نورانی نبّی اکرم (ص) با دیگران تفاوت فراوانی دارد ، ولی این تفاوتها سبب نمیشود که وجود مبارک پیامبر(ص) نوعی جدای از نوع متعارف انسان باشد. وجود نورانی حضرت فاطمه (س) نیز امتیازهای فراوانی دارد ، که در غیر انبیاء و ائمه(ع) یافت نمیشود و این تمایزهای معنوی ، مانع وحدت نوعی آن حضرت با زنان و مردان دیگر نیست
.منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد کنار انس به زن ، مودت و رحمتی است که خداوند بین آنها قرار داده است و این مودت الهی و رحمت خدایی ، گرایش غریزی نر و ماده نیست ؛ زیرا قرآن کریم گرایش شهوی حیوانها را آیه الهی ننامیده و بر آن اصراری نورزیده است
.در روايتي از امام صادق (ع) پس از طرح و اثبات محاسني خلقت زن و مرد و يكساني هويت و حقيقت وجودي زن و مرد ، به رسالت زن و ضرورت گسترش آگاهي او از تعاليم ديني مي پردازد و اين امر را تعهد تاريخي انسان و مهر تمامي زنان قرار مي دهد تا مرد بداند كه زن امانت الهي است و شيوه امانتداري را بايد به همراه ضمانت آموزش تعاليم ديني پاس دارد. پس آدم (ع) گفت: اي پروردگارم حوا را از تو خواستگاري مي كنم پس رضايتت به اين امر چگونه است؟ خداي عزوجل فرمود: رضايت من اين است كه تو تعاليم ديني را به او بياموزي. پس گفت: خداوندا اين امر از جانب تو بر من است اگر مي خواهي وظيفه من باشد اگر مي خواهي از جانب تو اين امر بر عهده و گردن من باشد پس خداي عزوجل فرمود: اين امر بر تو است و او را به تزويج تو در آورده ام. متأسفانه از نظام آموزش ديني براي اين مهم برنامه ريزي نشده است و براي دستيابي به تفّقه زنان براي پاسخگويي به نيازهاي آنان بسيار فاصله دارد. مراكز ديني نيز عموماً به تبليغات و گسترش آگاهي عمومي در سطح عامه مي پردازد. از تشويق و ترغيب و ايجاد انگيزه به همراه تدارك نظام آموزشي بالنده حداقل در جهت اجتهاد در مسائل زنان كوتاهي مي كنند. در صورتي كه سهم مهمي از فرهنگ ديني بر دوش زنان قرار دارد و زنان تا به امروز از ايفاي آن سربلند بيرون آمده اند. اما بايد گفت: هل جزاء الاحسان الا الاحسان آيا پاداش در برابر احسان جز احسان است؟
!!!!!