انسانها در گزینش راه رشد وکمال و چگونگی پیمایش آن و رسیدن به هدف به گروههای چندگانه ای قابل تقسیم شده اند:

1- گروهی در زندگی به گونه ای در ژرفای باتلاق مستی و غرور و غفلت و پستی و زرپرستی و جاه طلبی و پایمال ساختن حقوق و حدود حرمت دیگران غرق میشوند که نه پندو اندرزی انسان ساز و خیرخواهانه در آنها اثر میگذارد و نه رسالت و دعوتی دگرگون ساز و آسمانی و انسانی .

2- گروهی دیگر کسانی هستند که دعوتهای آسمانی و پند واندرزهای حکیمانه برایشان کارساز است ، اما در پیمایش راه کمال و خودسازی باید بسیار بکوشند و به طبیب روح و جان و ارشاد و هدایت او بسیار نیاز دارند . باید اصل تدریج و ترتیب در آموزش و خودسازی ، در مورد آنان رعایت گردد و تحت مراقبت باشند ؛ چرا که به مجرد دورافتادن از مربی و برنامه تربیتی ، در خطر انحراف و سقوط قرار میگیرند.

3- برخی به دلیل تیزهوشی و آمادگی های روحی و سلامت روانی ، هنگامیکه در مسیر رشد و بستر کمال راه افتند، نیازشان به پند و اندرز طبیبانه و رهنمود وهشدارهای پیاپی و پیامبرانه کمتر است؛ چراکه با دریافت برنامه وشناخت ، گزینش سرمشق و الگوی شایسته ، در پرتو لطافت روح و سرعت درک و دریافت ، راه را میجویند و بسوی هدف گام می سپارند، اما به هر حال بازهم نیاز به یادآوری و هشدار و نوید و انذار دارند تا دستخوش غفلت نگردند .

4- اما در میان انسانها ، گاه چهره های برجسته و نمونه های والا و بی نظیری پدیدار میگردند که از هوشمندی ، درایت ، علوّ روح ، سرعت درک ، سلامت روان و قدرت شگرفی در گزینش و پیمایش راه کمال و جمال برخوردارند و راه طولانی را با سرعت و دقت و ظرافت وصف ناپذیری پشت سر میگذارند و به پرفرازترین قله شکوه و معنویت و قداست پر می کشند.اینان از چنان حساسیت روح و سرعت دریافت و جان روشن و وجدان و فطرت شکوفا و درایت و هوشمندی شگفتی بهره ورند که با یک درس ، یک نمونه ، یک سرمشق ، یک اثر ، یک تبسم ف مخابره یک نشان ناخشنودی و حتی یک نگاه پیامبرانه ، راه والایی و سرافرازی و رستگاری را می جویند و به پرواز درمی آیند و تا اوج آسمان معنویت و کمال و تا آنجا که بجز خدا ندانند ونبینند، پرمیکشند.خود به دریای مواج و اقیانوس بی کرانه تبدیل میشوند و تشنگان را سیراب می سازند. خود اختر تابناک، ماه پراسرار و خورشید جهان افروز میگردند و برای همگان راهنما،سمبل زیبایی و سرچشمه نور و روشنایی و سرمایه حیات و نشاط و طراوت میشوند . و ریحانه سرافراز پیامبر ، سالار این چهره های برجسته وجان این جانهای شیفته حق و عدالت ، و قرمان این قهرمانان بارگاه خداست .

او نه تنها در خردمندی و خردورزی و دانش و بینش و ژرفنگری و درست اندیشی نمونه روزگاران است ، که در حساسیت روح و سرعت درک و هوشمندی نیز یگانه عصرها ونسلها به شمار میرود. درست ازاین زاویه است که از سویی روح وجان و عمق همه علوم و دانشها وآیات و مقررات و مفاهیم ومعارفی را که درپرتو وحی و رسالت به پدرش میرسد ، همه را چون خود او فرامیگرد و از دگر سو در میدان عمل و انجام کارهای شایسته و بایسته و آراستگیهای انسانی و اخلاقی ، به گونه ای تیزهوش و ظریف و سریع و دقیق و لطیف است که نیازی به گفتار و یادآوری آموزگار آسمانی اش محمد ندارد تا حقایق را به او متذکر شود و موقعیت و جایگاه پرفراز حضرتش را به او خاطرنشان سازد ، بلکه خود هم جایگاه والا و پرشکوه خویش را به عنوان نورچشم پیامبر، میوه دل ، رگ حیات ، قلب نورانی ، جان روشن ، گل عطرآگین بوستان ، ریحانه زندگی ، دخت فرزانه ، مام گرانمایه ، رهرو پراخلاص ، یار فداکار، همسنگر وهمرزم شجاع آن حضرت ، و سرانجام هم به عنوان نمونه ، سرمشق و سمبل راه و رسم انسان پرور او میشناسد و هم حقایق را میگیرد و نیک درمی یابد که باید چگونه بیندیشد و چسان عمل کند و چگونه نورافشانی نماید و بسان خورشید ماندگار گردد.